میرحسین موسوی و رهبریِ جنبش سبز


رهبر جنبش سبز ایران کیست؟

با گذشت بیش از یک سال از پیدایش جنبش فراگیری بنام جنبش سبز همچنان بحث بر سر رهبری ادامه دارد. خیلی ها موسوی و سران اصلاح طلب را رهبر جنبش می دانند. اما عده ای هم هستند که اعتقادی به رهبری موسوی ندارند. ریشه اختلاف اینان با جریان اصلاح طلب بسیار عمیق است و ریشه در اختلافات گذشته شان در مشی اصلاح طلبان دارد. اکثر این دوستان انتخابات را تحریم کردند و در گذشته هم چنین کردند که ما شاهد به قدرت رسیدن احمدی نژاد و تفکر مصاحبیسم بودیم. البته هدف از نگارش این مقاله مقصر و متهم سازی شخص یا گروه فکری خاصی نیست اما ممکن است ضمن انتقاد به خودمان بخواهیم به جمع بندی در این رابطه برسیم. انتقادات این دوستان عمدتا به جریان موسوم به اصلاح طلب است و کمتر به نقد حکومت پرداخته اند. از اصل موضوع دور نشویم. رهبر جنبش واقعا کیست؟ میرحسین موسوی؟ یا جریان اصلاح طلب؟ یا مردم؟

بگذارید این سوال را مطرح کنم که اساسا آیا موسوی یک اصلاح طلب است؟

پاسخ این سوال آسان نیست. می توان به قرابت های موسوی به جریان اصلاح طلب اشاره کرد. اما آیا این موضوع دلیل بر اصلاح طلب بودن موسوی است؟!
توجه شما را سوق می دهم به این سخن مهندس موسوی که  برای حضور در انتخابات عنوان کرد: «من یک اصلاح طلب اصولگرا هستم».
موسوی با این جمله یک توصیف فرا حزبی از خود ارائه میدهد. یک فردی که وابسته به جریان خاصی نیست هر چند ممکن است از لحاظ فکری به جناحی نزدیک تر باشد. انتقادی که اصلاح طلبان عمدتا به آیت الله خامنه ای رهبر کنونی جمهوری اسلامی وارد می دانند. آیت الله خامنه ای که از لحاظ فکری بسیار نزدیک به جناح راست و محافظه کار هستند در عمل هم این نزدیکی را پنهان نکردند و نزدیکان و منصوبین ایشان در حقیقت از این طیف هستند. شاید از این لحاظ بتوان میرحسین را به آیت الله خمینی نزدیکتر دانست که برخورد یکسانی با جناح چپ و راست داشتند که میتوان ارادت و علاقه دو جریان اصلاح طلب و اصولگرای کنونی را دال بر همین موضوع دانست.
این موضع فراحزبی موسوی یک جایگاه پدارنه برای او نزد سبزهای اصولگرا و اصلاح طلب ایجاد کرد و موج حمایت از ایشان را قبل از انتخابات فراهم نمود. موسوی پس از انتخابات نیز این موضع بی طرفی خود را ضمن حفظ اصولش از یاد نبرد. تا جایی که خیلی از کسانی که انتخابات را تحریم کرده بودند و به اصلاح طلبان انتقادات جدی داشتند به جمع سبزها پیوستند.

این اصول موسوی چیست؟ خط امام چیست؟

شاید برای خیلی ها خط امام یادآور دوران تاریکی باشد. اما قطعا برای موسوی اینچنین نیست. قرار بر بررسی شرایط اول انقلاب را ندارم اما خوب میدانم که در همان زمان درست است که آب و برق مجانی نشد اما جامعه به سمت اخلاق گرایی رفت و مسئولینی با وجدانی (والبته بی وجدان ها هم بودند) به روی کار آمدند. موسوی هم از این عده بود. در 8 سال دوران نخست وزیری اش آنها که انصاف دارند و از روی کینه سخن نمیگویند از شرایط اقتصادی مناسب با توجه به جنگ با عراق حرف میزنند. خط امام برای موسوی یعنی عملکرد موسوی و خیلی های دیگر در آن زمان. نه اعدام های خلخالی و …! برای موسوی خط امام یعنی صداقت در مدیریت، برای میرحسین خط امام یعنی رزمنده های با شرف و بی ادعای جبهه، خط امام برای مهندس یعنی شجاعت و صراحت در کلام و تدبیر در عمل و … و موسوی همچنان به آن ارزشها پایبند است…

با بیان این مسائل بدون اینکه بخواهیم از او بت بسازیم میتوان گفت که موسوی مشخصات یک رهبر کاریزماتیک و شجاع را دارد که از مواضع خود کوتاه نمی آید و با ایستادگی در کنار مردم ایستاده. اما چرا موسوی خود را رهبر جنبش نمی داند؟ این فاکتوری ست که کمتر رهبر سیاسی جهان آنرا داراست. شاید بتوان اینرا از سر تواضع موسوی دانست. اما من فکر میکنم میرحسین ضمن دارا بودن فاکتور تواضع اعتقاد جدی به تکثر آرا و عقاید دارد. مسئله ای که اصلاح طلبان علی رغم اعتقاد به آن کمتر به آن عمل کردند. دلیل این موضوع را میتوان در اعلام حضور موسوی پس از اعلام کاندیداتوری خاتمی در انتخابات دانست. موسوی به این موضوع انتقاد داشت و با حضور خود در انتخابات این نقد را بصورت جدیتر مطرح کرد. شاید در آنزمان هدف موسوی از این کار جذب طرفداران اصولگرایان بود. بعد از انتخابات موسوی هیچگاه مخالفین و معترضین را از هر طیف فکری که بودند طرد نکرد و در پی جذب حداکثری و دفع حداقلی ای شد که رهبر جمهوری اسلامی از آن دم زد ولی عملا خلاف آنرا انجام داد.
با تمام اینها موسوی کف خواسته ها را مطرح کرده و این خواسته های حداقلی میتواند زمینه فراهم شدن خواسته های پراهمیت تر سبزها را فراهم کند. مطرح کردن این خواسته های حداقلی به معنی تحمیل این خواسته ها از سوی موسوی به سبزها نیست بلکه به معنای رسیدن به فضایی ست که بتوان خواسته ها را جسورانه تر و آسانتر مطرح کرد…

  1. No trackbacks yet.

بیان دیدگاه